loading...
سرگرمی.تفریحی
hamed47 بازدید : 80 جمعه 28 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
آیا می دانید سگ از نژاد اسب است و خود اسب هم از نژاد ماموت یا همین فیلهای امروزی است؟

آیا می دانید اگر سر خود را سه بار محکم به دیوار بکوبید اصلاً دردتان نمی گیرد؟

آیا می دانید اگر انگشت انداخته چشمتان را از حدقه دربیاورید کار درستی انجام داده اید؟

 

آیا می دانید اگر بیایید من یک تیپا به شما بزنم کلیه سموم بدنتان دفع می شود؟

آیا می دانید که همه اینها چرت و پرت بود؟ و آیا می دانید شما الآن اوسگول شده اید؟

آیا میدانید اوسگول نام یک پرنده است ؟

آیا می دانید هرچه الآن در دلتان به من گفتید خودتان هستید؟

فقط جهت نشاندن لبخند روی لبهایتان بود ..
hamed47 بازدید : 101 جمعه 28 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
در زبان عربی چهار حرف: پ گ ژ چ وجود ندارد.

آن‌ها به جای این ? حرف، از واج‌های : ف - ک – ز - ج بهره می‌گیرند.

و اما: چون عرب‌ها نمی‌توانند «پ» را بر زبان رانند، بنابراین ما ایرانی‌ها،

به پیل می‌گوییم: فیل

به پلپل می‌گوییم: فلفل

به پهلویات باباطاهر می‌گوییم: فهلویات باباطاهر

ادامه مطلب برو

hamed47 بازدید : 95 جمعه 28 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
قانون صف: اگر شما از یک صف به صف دیگری رفتید، سرعت صف قبلی بیشتر از صف فعلی خواهد شد.

…….

قانون تلفن:

اگر شما شماره ای را اشتباه گرفتید، آن شماره هیچگاه اشغال نخواهد بود.

قانون تعمیر:

بعد از این که دست تان حسابی گریسی شد، بینی شما شروع به خارش خواهد کرد.

قانون کارگاه:

اگر چیزی از دست تان افتاد، قطعاً به پرت ترین گوشه ممکن خواهد خزید.

قانون معذوریت:

اگر بهانه تان پیش رئیس برای دیر آمدن پنچر شدن ماشین تان باشد، روز بعد واقعاً به خاطر پنچر شدن ماشین تان، دیرتان خواهد شد.ادامه مطلب برو
hamed47 بازدید : 81 جمعه 28 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
استاد زبان فرانسه در مورد مذکر یا مونث بودن اسمها توضیح میداد که پرسید :

کامپیوتر مذکر است یا مونث؟
 
همه دانشجویان دختر جنس رایانه را به دلایل زیر مرد اعلام کردند:
 
- وقتی به آن عادت می کنیم گمان می کنیم بدون آن قادر به انجام کاری نیستم.

- با آن که داده های زیادی دارند اما نادانند.

- قرار است مشکلات را حل کنند اما در بیشتر اوقات معضل اصلی خودشانند.

- همین که پایبند یکی از آنها شدید متوجه میشوید که اگر صبر کرده بودید مورد بهتری از آن نصیبتان می شد.
 
و همه دانشجویان پسر به دلایل زیر جنس رایانه را زن اعلام کردند:
 
- به غیر از خالق آنها کسی از منطق درونی آنها سر در نمی آورد.

- کسی از زبان ارتباطی آنها سر در نمی آورد.

- کوچکترین اشتباهات را در حافظه دراز مدت خود ذخیره می کنند تا بعد ها تلافی کنند.

- همین که پایبند یکی از آنها شدید باید تمام پول خود را صرف خرید لوازم جانبی آنها بکنید .


hamed47 بازدید : 95 جمعه 28 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

انگشت شست: نشان دهنده قدرت اراده در فرد است. این انگشت با خودِ درونی فرد در ارتباط است. وقتی به شما گفته می شود که در انگشت شستتان انگشتری بیندازید، به دقت مراقب تغییراتی که در زندگیتان اتفاق می افتد باشید. این انگشتر قدرت اراده شما را تقویت خواهد کرد.

 انگشت اشاره: نشان دهنده قدرت، رهبری و جاه طلبی است. این انگشت نشان دهنده یک نوع قدرت خاص است. این مسئله به خصوص در قدیم الایام وقتی پادشاهان قدرتمند در انگشت اشاره خود انگشتر می انداختند بیشتر نمود دارد. درنتیجه، انداختن انگشتر در این انگشت به شما در این زمینه کمک می کند.

بقیه انگشت ها ادامه مطلب
hamed47 بازدید : 91 جمعه 28 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
یه روز مسوول فروش ، منشی دفتر ، و مدیر شرکت برای ناهار به سمت سلف قدم می زدند…
یهو یه چراغ جادو روی زمین پیدا می کنن و روی اون رو مالش میدن و جن چراغ ظاهر میشه…

جن میگه: من برای هر کدوم از شما یک آرزو برآورده می کنم… 



منشی می پره جلو و میگه: اول من ، اول من!
من می خوام که توی باهاماس باشم ، سوار یه قایق بادبانی شیک باشم و هیچ نگرانی و غمی از دنیا نداشته باشم !
پوووف! منشی ناپدید میشه ...
! بعد مسوول فروش می پره جلو و میگه: حالا من ، حالا من
من می خوام توی هاوایی کنار ساحل لم بدم ، یه ماساژور شخصی و یه منبع بی انتهای نوشیدنی ! داشته باشم و تمام عمرم حال کنم ...
پوووف! مسوول فروش هم ناپدید میشه…
بعد جن به مدیر میگه: حالا نوبت توئه…
مدیر میگه: من می خوام که اون دو تا هر دوشون بعد از ناهار توی شرکت باشن !!!
نتیجه اخلاقی: اینکه همیشه اجازه بده که رئیست اول صحبت کنه !
 
hamed47 بازدید : 82 جمعه 28 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
یه روز یه کشیش به یه راهبه پیشنهاد می کنه که با ماشین برسوندش به مقصدش…
راهبه سوار میشه و راه میفتن…
چند دقیقه بعد راهبه پاهاش رو روی هم میندازه و کشیش زیر چشمی یه نگاهی به پای راهبه میندازه…
راهبه میگه: پدر روحانی ، روایت مقدس ۱۲۹ رو به خاطر بیار… !
کشیش قرمز میشه و به جاده خیره میشه...
چند دقیقه بعد بازم شیطون وارد عمل میشه و کشیش موقع عوض کردن دنده ، بازوش رو با پای راهبه تماس میده…!
راهبه باز میگه: پدر روحانی! روایت مقدس ۱۲۹ رو به خاطر بیار!!!
کشیش زیر لب یه فحش میده و بیخیال میشه و راهبه رو به مقصدش می رسونه…
بعد از اینکه کشیش به کلیسا بر می گرده سریع میدوه و از توی کتاب روایت مقدس ۱۲۹ رو پیدا می کنه و می بینه که نوشته: به پیش برو و عمل خود را پیگیری کن… کار خود را ادامه بده و بدان که به جلال و شادمانی که می خواهی میرسی !!!
نتیجه اخلاقی اینکه اگه توی شغلت از اطلاعات شغلی خودت کاملا آگاه نباشی، فرصتهای بزرگی رو از دست میدی!!! 
hamed47 بازدید : 68 جمعه 28 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
بلافاصله بعد از اینکه زن پیتر از زیر دوش حمام بیرون اومد پیتر وارد حمام شد
همون موقع زنگ در خونه به صدا در اومد
زن پیتر یه حوله دور خودش پیچید و رفت تا در رو باز کنه…
همسایه شون -رابرت- پشت در ایستاده بود
تا رابرت زن پیتر رو دید گفت: همین الان ۱۰۰۰ دلار بهت میدم اگه اون حوله رو بندازی زمین!
بعد از چند لحظه ، زن پیتر حوله رو میندازه و رابرت چند ثانیه تماشا می کنه و ۱۰۰۰ دلار به زن پیتر میده و میره…!
زن دوباره حوله رو دور خودش پیچید و برگشت
پیتر پرسید: کی بود زنگ زد؟ زن جواب داد: رابرت همسایه مون بود…
پیتر گفت: خوبه… چیزی در مورد ۱۰۰۰ دلاری که به من بدهکار بود گفت؟!!
نتیجه اخلاقی: اگه شما اطلاعات حساس مشترک با کسی دارید که به اعتبار و آبرو مربوط میشه ، همیشه باید در وضعیتی باشید که بتونید از اتفاقات قابل اجتناب جلوگیری کنید !!!
 
hamed47 بازدید : 82 جمعه 28 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
من خیلی خوشحال بودم !
من و نامزدم قرار ازدواجمون رو گذاشته بودیم  والدینم خیلی کمکم کردند  دوستانم خیلی تشویقم کردند و نامزدم هم دختر فوق العاده ای بود…
فقط یه چیز من رو یه کم نگران می کرد و اون هم خواهر نامزدم بود…!
اون دختر باحال ، زیبا و جذابی بود که گاهی اوقات بی پروا با من شوخی های ناجوری می کرد و باعث می شد که من احساس راحتی نداشته باشم…
یه روز خواهر نامزدم با من تماس گرفت و از من خواست که برم خونه شون برای انتخاب مدعوین عروسی !
سوار ماشینم شدم و وقتی رفتم اونجا اون تنها بود و بلافاصله رک و راست به من گفت :
اگه همین الان ۵۰۰ دلار به من بدی بعدش حاضرم با تو …………….!
من شوکه شده بودم و نمی تونستم حرف بزنم…
اون گفت: من میرم توی اتاق خواب و اگه تو مایل به این کار هستی بیا پیشم…
وقتی که داشت از پله ها بالا می رفت من بهش خیره شده بودم و بعد از رفتنش چند دقیقه ایستادم و بعد به طرف در ساختمون برگشتم و از خونه خارج شدم…!
یهو با چهره نامزدم و چشمهای اشک آلود پدر نامزدم مواجه شدم!!!
پدر نامزدم من رو در آغوش گرفت و گفت: تو از امتحان ما موفق بیرون اومدی…!
ما خیلی خوشحالیم که چنین دامادی داریم  و هیچکس بهتر از تو نمی تونستیم برای دخترمون پیدا کنیم به خانوادهء ما خوش اومدی !!!
نتیجه اخلاقی: همیشه کیف پولتون رو توی داشبورد ماشینتون بذارید !!!
hamed47 بازدید : 49 جمعه 28 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
یه شب خانم خونه به خونه بر نمیگرده و تا صبح پیداش نمیشه!
صبح بر میگرده خونه و به شوهرش میگه که دیشب مجبور شده خونه یکی از دوستهای صمیمیش (مونث) بمونه...
شوهر بر میداره به ۲۰ تا از صمیمی ترین دوستهای زنش زنگ میزنه ولی هیچکدومشون حرف خانم خونه رو تایید نمیکنن!
یه شب آقای خونه تا صبح برنمیگرده خونه. صبح وقتی میاد به زنش میگه که دیشب مجبور شده خونه یکی از دوستهای صمیمیش (مذکر) بمونه...
خانم خونه بر میداره به ۲۰ تا از صمیمی ترین دوستهای شوهرش زنگ میزنه : ۱۵ تاشون تایید میکنن که آقا تمام شب رو خونهء اونا مونده! ۵ تای دیگه حتی میگن که آقا هنوزم خونه اونا پیش اوناست !!!
نتیجه اخلاقی: یادتون باشه که مردها دوستهای بهتری هستند !
 


طبقه بندی: سرگرمی، 
hamed47 بازدید : 59 جمعه 28 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
این هم حكایت آخر
یه زوج ۶۰ ساله به مناسبت سی و پنجمین سالگرد ازدواجشون رفته بودند بیرون که یه جشن کوچیک دو نفره بگیرن.
وقتی توی پارک زیر یه درخت نشسته بودند یهو یه فرشته کوچیک خوشگل جلوشون ظاهر شد و گفت: چون شما همیشه یه زوج فوق العاده بودین و تمام مدت به همدیگه وفادار بودین من برای هر کدوم از شما یه دونه آرزو برآورده میکنم!
زن از خوشحالی پرید بالا و گفت:
! چه عالی! من میخوام همراه شوهرم به یه سفر دور دنیا بریم
فرشته چوب جادوییش رو تکون داد و پوف! دو تا بلیط درجه اول برای بهترین تور مسافرتی دور دنیا توی دستهای زن ظاهر شد !
حالا نوبت شوهر بود که آرزو کنه .
مرد چند لحظه فکر کرد و گفت:
… این خیلی رمانتیکه ولی چنین بخت و شانسی فقط یه بار توی زندگی آدم پیش میاد
! بنابراین خیلی متاسفم عزیزم آرزوی من اینه که یه همسری داشته باشم که ۳۰ سال از من کوچیکتر باشه
زن و فرشته جا خوردند و خیلی دلخور شدند. ولی آرزو آرزوئه و باید برآورده بشه.
فرشته چوب جادوییش رو تکون داد و پوف! مرد ۹۰ سالش شد !!!
نتیجه اخلاقی: مردها ممکنه زرنگ و بدجنس باشند ، ولی فرشته ها زن هستند !!!
hamed47 بازدید : 64 جمعه 28 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
توی اتاق رختکن کلوپ گلف ، وقتی همه آقایون جمع بودند یهو یه موبایل روی یه نیمکت شروع میکنه به زنگ زدن.
مردی که نزدیک موبایل نشسته بود دکمه اسپیکر موبایل رو فشار میده و شروع می کنه به صحبت.
بقیه آقایون هم مشغول گوش کردن به این مکالمه میشن ...
مرد: الو؟
صدای زن اونطرف خط: الو سلام عزیزم. تو هنوز توی کلوپ هستی؟
مرد: آره !
زن: من توی فروشگاه بزرگ هستم
اینجا یه کت چرمی خوشگل دیدم که فقط ۱۰۰۰ دلاره! اشکالی نداره اگه بخرمش؟
مرد : نه. اگه اونقدر دوستش داری اشکالی نداره!
زن: من یه سری هم به نمایشگاه مرسدس بنز زدم و مدلهای جدید ۲۰۰۶ رو دیدم. یکیشون خیلی قشنگ بود قیمتش ۲۶۰۰۰۰ دلار بود !
مرد: باشه. ولی با این قیمت سعی کن ماشین رو با تمام امکانات جانبی بخری !
زن: عالیه. اوه  یه چیز دیگه  اون خونه ای رو که قبلا میخواستیم بخریم دوباره توی بنگاه گذاشتن برای فروش. میگن ۹۵۰۰۰۰ دلاره
مرد: خب… برو تا فروخته نشده پولشو بده. ولی سعی کن ۹۰۰۰۰۰ دلار بیشتر ندی !!!
زن: خیلی خوبه. بعدا می بینمت عزیزم. خداحافظ
مرد: خداحافظ
بعدش مرد یه نگاهی به آقایونی که با حسرت نگاهش میکردن میندازه و میگه: کسی نمیدونه که این موبایل مال کیه ؟!
نتیجه اخلاقی: هیچوقت موبایلتونو جایی جا نذارین !!!
hamed47 بازدید : 57 جمعه 28 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
چند وقتی بود در بخش مراقبت های ویژه یک بیمارستان معروف،  بیماران یک تخت بخصوص در حدود ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه جان می سپردند. این موضوع ربطی به نوع بیماری و شدت وضعف مرض آنان نداشت. این مسئله باعث شگفتی پزشکان آن بخش شده بود به طوری که بعضی آن را با مسائل ماورای طبیعی و بعضی دیگر با خرافات و ارواح و اجنه و موارد دیگر در ارتباط می دانستند. کسی قادر به حل این مسئله نبود  که چرا بیمار آن تخت درست در ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه جان می سپرد.به همین دلیل گروهی از پزشکان متخصص برای بررسی  موضوع تشکیل جلسه دادند و پس از ساعت ها بحث و تبادل نظر بالاخره تصمیم گرفتند تا در اولین یکشنبه ماه، چند دقیقه قبل از ساعت ۱۱ در محل مذکور برای مشاهده این پدیده عجیب و غریب حاضر شوند.

hamed47 بازدید : 61 جمعه 28 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

% name طنز موتور گازی و بنز  
یارو نشسته بوده پشت بنز آخرین سیستم، داشته صد و هشتاد تا تو اتوبان میرفته، یهو میبینه یک موتور گازی ازش جلو زد!

خیلی شاکی میشه، پا رو میگذاره رو گاز، با سرعت دویست از بغل موتوره رد میشه.

یک مدت واسه خودش خوش و خرم میره، یهو میبینه دوباره موتور گازیه قیییییژ ازش جلو زد!

دیگه پاک قاط میزنه، پا رو تا ته میگذاره رو گاز، با دویست و چهل تا از موتوره جلو میزنه.

همینجور داشته با آخرین سرعت میرفته، یهو میبینه، موتور گازیه مثل تیر از بغلش رد شد!!

طرف کم میاره، راهنما میزنه کنار به موتوریه هم علامت میده بزنه کنار.

خلاصه دوتایی وامیستن کنار اتوبان، یارو پیاده میشه، میره جلو موتوریه، میگه: آقا تو خدایی! من مخلصتم، فقط بگو چطور با این موتور گازی کل مارو خوابوندی؟!

موتوریه با رنگ پریده، نفس زنان میگه: والله … داداش…. خدا پدرت رو بیامرزه که واستادی… آخه … کش شلوارم گیر کرده به آینه بغلت !!!!


hamed47 بازدید : 54 جمعه 28 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

1- از این پس در روز تولد همسرتان، به او کتاب هدیه بدهید (البته چون ممکن است که این کار منجر به پرتاب شدن شما از پنجره طبقه هفتم به وسط اتوبان شود، و بعد از آن نیز به مدت چندین روز مجبور شوید شب‌ها زیر پل یا توی پارک، کارتن خوابی کنید، لذا توصیه می‌شود برای جلوگیری از این بلایای غیرطبیعی، یک گردنبند طلا هم دور کتاب آویزان نمایید!)

 به ادامه مطلب بروید


hamed47 بازدید : 70 جمعه 28 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
دیگر نگران اینکه کلید در ماشین شما جا مانده نباشید از این پس اگر اندکی خوش شانس باشید با گوشی تلفن همراه میتوانید ماشین خود را از هر فاصله ای باز یا بسته کنید.
و اما چگونه؟؟ شما در این حالت اگر از محلی که ماشین قرار دارد و درها بسته شده با گوشی موبایل به یک گوشی موبایل در خانه یا هر جایی که ریموت کنترل ماشین وجود دارد تماس بگیرید و کلیدهای ریموت را از خانه فشار دهند و شما که پیش ماشین هستید اگر گوشی خود را حدود 1 متری ماشین بگیرید ماشین شما به راحتی باز یا بسته میشود .
امتحان کنید موفق باشید واقعاً جالبه نه!!!!! 
hamed47 بازدید : 46 جمعه 28 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
هیچ میدونی اگه كلمه ى "دست" اختراع نشده بود و به جاش از كلمه ى "چیز"استفاده می كردیم روزانه چه جمله هایی می شنیدیم؟... زیاد به مخت فشار نیار ! خودم مثال می زنم... 

توی كتاب علوم می نوشتند: چیز خیلی مفیداست! با چیز می توان اجسام را بلند كرد! بعضی از چیزها مو دارند و برخیدیگر بی مو هستند! ولی كف چیز مو ندارد! هیچوقت چیز خود را توی سوراخنكنید! چون ممكن است جانوران نوك چیزتان را گاز بگیرند! همیشه قبل از غذاچیز خود را با آب و صابون بشویید! هیچوقت با چیز كثیف غذا نخورید! .....خانمها همیشه دوست دارند به چیز خود لاك و كرم بمالند! این عمل براىمحافظت از چیز خوب است! آدم وقتی سردش می شود چیزش را روی بخاری یا زیربغل می گیرد! 

در كتاب تاریخ می نوشتند: اردشیر دراز چیز به هندوستان لشكر كشی كرد و چیز اجانب را كوتاه نمود! ..... 

مردم توی كوچه و بازار می گفتند: لامصب چیز ما نمك نداره! به هر كسی خوبی كردیم جوابش بدی بود! از قدیم می گفتند با هر چیز بدی با همون چیز پس می گیری! ..... 

پدری به پسرش درس ادب می داد: پسرم هیچوقت پیش مردم چیزتو دراز نكن! ..... 

توی بیمارستانها آدمهایی رو می دیدیم كه چیزشون توی تصادف قطع شده و مجبور بودند تا آخر عمر از چیز مصنوعی استفاده كنند! ..... 

دزدهای مسلح موقع زدن بانك می گفتند: چیزها بالا! چیزهاتون رو بذارین پشت سرتون! اگه كسی چیزش به زنگ خطر بخوره چیزشو می شكنیم! و رییس بانك به پلیس می گفت: چیزم به دامنتون! دزدها روبگیرین! و پلیسها هم چیز از پا درازتر از ماموریت بر می گشتند! ....... 

هر روز در اخبار می شنیدیم كه: اینبار چیز استكبار جهانی از آستین فلانی بیرون آمده! 

و پسر جوانی در دفترچه ى خاطراتش مینوشت: اون روز من با دختر خانمی آشنا شدم... او چیزش رو دراز كرد و منچیزش رو گرفتم و كمی فشار دادم! چه چیز گرم و لطیفی داشت! از خجالت چیزش خیس شد! و دوستی ما از همون روز شروع شد! دیروز بازم اونو توی اتوبوس دیدم... چیزم رو به میله گرفتم و رفتم جلو! از دیدن من خوشحال شد و گرم صحبت شدیم... اتوبوس خیلی تند می رفت و من برای اینكه اون نیفته چیزم روگذاشتم پشتش! از این كار من خوشش اومد و تشكر كرد... اون دو ایستگاه بعد پیاده شد و من چیزم رو براش تكون دادم! امروز هم توی كافه تریا قرارداشتیم... رفتیم و سر یه میز نشستیم... فضای اونجا خیلی تیره و تار بود...من چیزمو گذاشتم روی چیزش و گفتم: چقدر چیز شما كوچیك و نرمه! اون هم گفت:چیز شما بزرگ و داغه! بعد از نوشیدن قهوه بیرون اومدیم... چیزامون توی چیز همدیگه توی خیابون راه می رفتیم و مردم هم ما رو نگاه می كردند! اونو به خونه شون رسوندم و دوباره چیزمو گرفت و من هم چیزشو فشار دادم! ازش دورشدم و از دور چیزمو واسش تکون دادم... هوا خیلی سرد بود... چیزم داشت یخ میزد! برای همین چیزمو گذاشتم توی جیبم! 

تجسم بقیه ى متن رو میذارم به عهده ى خودت!

~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
خرسند شدیم از اینکه امروز رنگی دگر است نه رنگ دیروز
hamed47 بازدید : 61 جمعه 28 اردیبهشت 1403 نظرات (0)



به عکس نگاه کنید وسعی کنید شخص موجود در عکس را پیداکنید


فقط ۱۲۰ ثانیه (۲ دقیقه) بیشتر ادامه ندهید زیرا تیز هوش نیستید

:چند بار سعی کنید قبل ازاینکه جواب را ببینید

. جواب ادامه مطلب


 

hamed47 بازدید : 61 جمعه 28 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
وزارت ارشاد شعر «اتل، متل، توتوله» را به دلایل زیر ممنوع كرد: 
1. وجود كلمات توتوله، پس تان و تحریك كودكان 2.استفاده از كشور هندوستان 3.زن كردی 4. ترویج بی حجابی 
شعر اصلاح شده:....اتل متل زباله، گاو حسن باحاله، هم شیر داره هم آستین، شیرشو بردن فلسطین، بگیر یك زن راستین، اسمشو بذار حكیمه، كه چادرش ضخیمه
 
hamed47 بازدید : 52 جمعه 28 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

قدم اول
به صفحه كلید نگاه كنید. دو تا از دكمه های صفحه كلید روی خود برجستگی های كوچكی دارند كه وجود آنها كمك می كند تا موقعیت این دو دكمه را حتی در تاریكی یا بدون نگاه كردن نیز بتوان پیدا كرد. دكمه های مذكور، حروف F و J می باشند. انگشت اشاره دست راست خود را روی حرف F و انگشت اشاره دست چپتان را روی حرف J بگذارید.


قدم دوم
دو انگشت سبابه خود را روی دكمه SPACE مستقر نموده و 6 انگشت باقیمانده را به ترتیب روی دكمه های كنار حروف F و J بگذارید. (البته بدون فشردن دكمه ها) با مستقر شدن دستتان در این حالت، موقعیت تمامی دیگر كلیدها، نسبت به این 8 كلید ردیف وسط، قابل دسترس می باشد. این 8 دكمه را كلیدهای خانه (HOME KEYS) می نامند. 
لازم به یادآوری است كه علت مرتب نبودن دكمه های صفحه كلید به ترتیب الفبایی، آرایش آنها به ترتیب میزان كارایی است. 8 كلید خانه، پركاربردترین حروف صفحه كلید به شمار می روند.


قدم سوم
برای تایپ كردن، هر كلیدی را كه می خواهید فشار دهید باید از میان 8 انگشت ردیف وسط، فقط یك انگشت كه به آن دكمه نزدیكتر است از جای خود بلند شده، كلید مذكور را فشرده و دوباره به جای خود بازگردد. پس از بازگشت انگشت به موقعیت اولیه، انگشت بعدی جهت فشردن دكمه بعدی از جای خود بلند شده، دكمه را فشرده و به جای خود باز می گردد. همینطور، هر دكمه ای را كه می خواهیم فشار دهیم، فقط یك انگشت برای فشردن آن از جای خود حركت كرده، آن كلید را فشرده و دوباره به جای خود باز می گردد.


شروع تایپ سرعتی به روش صحیح:
به عنوان شروع، دست خود را به روش گفته شده روی كلیدهای مبنا گذاشته و هر یك از كلمات زیر (یا دیگر كلمات دلخواه) را در برنامه WORD به قدری تایپ كنید كه احساس نمایید نوشتنشان (بدون نگاه به صفحه كلید) برایتان آسان شده است. هر كلمه، حدوداً دو خط. 


الف) تمرین با حروف ردیف وسط:
سم، كشك، گك، ات، لب، شك، 
بات،بابا ،الب، شبی، یاس، سال، لاك، 
كمال، شیما، مینا، امشب، لك لك، نم نم 


ب) تمرین با حروف ردیف وسط و بالا:
ضش، صس، ثی، قب، فب، چك، جك، حك، خم، هن، عت، غت 
ضامن، صبا، ثمین، قلیان، فلفل، چنگك، جنگل، خلاص، همیشه، علما، غلام 
فسنجان، فسقلی، فكستنی، ثنایی، قلقلی، قشنگ، عقاب، خفن، خنك 


پ) تمرین با حروف ردیف های وسط، بالا و پایین:
ظش، طس، زی، رب، ذب، /ك، .م، ون، ئت، دت، زكی، رشت، دادار 
ظله، طشت، زورو، رب انار، بند رخت، ظالم، طالبی، زنبور، روزی، ذلیل، دهكده، نائب،آبله 
(نكته1: جهت نوشتن حرف آ كلیدهای SHIFT+H را بفشارید.) 
(نكته2: كلید SHIFT همواره با انگشت كوچك دست مخالف دستی كه حرف مربوطه را می زند فشرده می شود) 
ملاحظه، كبوتر، آشكار


قدم چهارم :
در شروع كار، ممكن است اجرای این روش، كمی برایتان دشوار بوده و یا احساس كنید روش كندی است. اما فراموش نكنید كه به مرور زمان آنقدر در این كار ماهر خواهید شد كه سرعت نوشتنتان با صفحه كلید چندان فرقی با سرعت نوشتن با خودكار نخواهد داشت. 

تمارین مربوط به كلیدهای اعداد، در اینجا آورده نشده، اما جهت اطلاع از انگشت متناظر با هر عدد، به رنگ دكمه ها در شكل زیر دقت نمایید. (كلیدهای همرنگ با انگشت مشابهی فشرده می شوند) .

آموزش تایپ ده انگشتی


hamed47 بازدید : 55 جمعه 28 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
مسلمان نیست کسی که روی مودم وایرلسش پسورد می‌گذار،در حالی که همسایه‌اش شب بدون اینترنت می‌خوابد!


*********


امروز به من ثابت شد که ۲۰۱۲دنیا تموم نمیشه

اخه یه چیپس خریدم انقضاشو نوشته بود ۲۰۱۵

 
*********



بهش بگی دوسش داری

پرو میشه میره !

بهش بگی ازش بدت میاد

نا امید میشه و میره !

محبت کنی

خوشی میزنه زیر دلش و میره !

محبت نکنی

از یکی دیگه محبت میگیره و میره !

خلاصه میره …

خودتو خسته نکن!!!

 

*********

 

خدایا به هر کس که دوست میداری بیاموز که تابستان از زمستان گرم تر است
و به هر کس که بیشتر دوست میداری بفهمان که اودکلن کار حمام را نمیکند

 

*********

 

نصیحت یه شوهر به زنش

هر وقت یه سوسک تو دستشویی دیدی با دمپایی فورا نکوب رو سرش…

بی توجه از بغلش رد شو… این کار از صدتا فحش براش بدتره

 

*********


 

دختره میره لوازم التحریری و میگه

آقا کارت پستال تو تنها عشق منی رو دارید؟…

مرده میگه : بله داریم. میگه : پس ۱۲تا بدید لطفا..!!!

 

*********

 

سال ها برای برابری زنان و مردان تلاش کردیم

و بالاخره توانستیم حق مش کردن مو، سوراخ کردن گوش و برداشتن ابرو را

به آقایان تقدیم کنیم!

 

*********


 

لذت بردن یعنی اینکه بری مهمونی، دخترشون برات شربت بیاره

آروم بگی :خودتون درست کردین؟؟ اونم با عشوه بگه : بله نوش جان

تو بگی : پس نمی خورم ، مرسی !

 

  *********
 

بابام خطاب به من: به خدا پولی که تو این ۲۰ سال خرج تو کردم میدادم سکه میخریدم الان میلیاردر بودم و الان با این پول میتونستم یه پسر تحصیل کرده ی دانشمند همسن و سال تو واسه خودم بخرم و بهش افتخار کنم!
 
www.parsnaz.ir - جوک های بسیار خنده دار ایرانی + جدید
 

مابقی ادامه مطلب

مسلمان نیست کسی که روی مودم وایرلسش پسورد می‌گذار،در حالی که همسایه‌اش شب بدون اینترنت می‌خوابد!


*********


امروز به من ثابت شد که ۲۰۱۲دنیا تموم نمیشه

اخه یه چیپس خریدم انقضاشو نوشته بود ۲۰۱۵

 
*********



بهش بگی دوسش داری

پرو میشه میره !

بهش بگی ازش بدت میاد

نا امید میشه و میره !

محبت کنی

خوشی میزنه زیر دلش و میره !

محبت نکنی

از یکی دیگه محبت میگیره و میره !

خلاصه میره …

خودتو خسته نکن!!!

 

*********

 

خدایا به هر کس که دوست میداری بیاموز که تابستان از زمستان گرم تر است
و به هر کس که بیشتر دوست میداری بفهمان که اودکلن کار حمام را نمیکند

 

*********

 

نصیحت یه شوهر به زنش

هر وقت یه سوسک تو دستشویی دیدی با دمپایی فورا نکوب رو سرش…

بی توجه از بغلش رد شو… این کار از صدتا فحش براش بدتره

 

*********


 

دختره میره لوازم التحریری و میگه

آقا کارت پستال تو تنها عشق منی رو دارید؟…

مرده میگه : بله داریم. میگه : پس ۱۲تا بدید لطفا..!!!

 

*********

 

سال ها برای برابری زنان و مردان تلاش کردیم

و بالاخره توانستیم حق مش کردن مو، سوراخ کردن گوش و برداشتن ابرو را

به آقایان تقدیم کنیم!

 

*********


 

لذت بردن یعنی اینکه بری مهمونی، دخترشون برات شربت بیاره

آروم بگی :خودتون درست کردین؟؟ اونم با عشوه بگه : بله نوش جان

تو بگی : پس نمی خورم ، مرسی !

 

  *********
 

بابام خطاب به من: به خدا پولی که تو این ۲۰ سال خرج تو کردم میدادم سکه میخریدم الان میلیاردر بودم و الان با این پول میتونستم یه پسر تحصیل کرده ی دانشمند همسن و سال تو واسه خودم بخرم و بهش افتخار کنم!
 
www.parsnaz.ir - جوک های بسیار خنده دار ایرانی + جدید
 

هر موقع بابام میگه بیا بشینیم دو کلام حرف بزنیم …

از نمره ۱۳ ای که اول دبستان دیکته گرفتم

تا هفته پیش که با دختر تو خیابون منو دید هرکارِ خلافی که کردم میاد جلو چشام !!


  *********

 

آخرین مدل پیام عاشقانه سال۹۰:

.

.

.

.

.

در حد اوضاع اقتصادی کشور خرابتم


 
  *********

 

همیشه یکی از سوالای ذهنیم این بود که :

چجوریه وقتی پسرا میرن حموم خوشگل میشن میان توی جمع …

ولی وقتی دخترا میرن حموم زشت میشن و سریع فرار میکنن و میرن تو اتاقشون که کسی نبینتشون ؟؟


  *********

 

احتمال میدم ضرب‌المثل یک دست صدا نداره قبل از اختراع بشکن گفته شده باشه !


  *********

 

زندگی متأهلی یعنی

به همسرت مسیج بدی: ای عشق، خداوند نگه‌دار تو باشد

اونوقت جواب بگیری:

یه بسته قارچ، آب‌لیمو، مرغ ، نون !



  *********
 

همه پسرا فکر می کنن بزرگترین آرزوی یه دختر پیدا کردن یه پسر رویایی هستش اما نمی دونن بزرگترین آرزوی یه دختر غذا خوردن بدون چاق شدنه



  *********

 

پسر: عزیــــــــــــزم!!!

دختر: جووونـــــم!!!

پسر: گــــــــــلِ من!!!

دختر: جانــــم؟؟

پسر: عشــــــقم!!!

دختر: جان؟؟؟

پسر: زندگـــی من!!!

دختر: بله؟؟؟

پسر: نفسِ من!!!

دختر: زهـــرمار! بازم اسمم یادت رفته؟؟؟!!



  *********
 

یارو تو ژاپن راننده ی تاکسی میشه…

هرکی براش دست بلند میکنه

 میگه شوخی نکن دیگه…

 تورو الان رسوندم..!



  *********
 


این روزا عده ای یه جوری زیرآبی میرن که دلت میخواد بهشون بگی :من نگاه نمیکنم بیا بالا یه نفسی بکش لااقل خفه نشی!!!!


  *********

 

وقتی مو تو غذا باشه،فرقی نداره مژه ی دلبر باشه یا سیبیل اصغر آقا!



  *********

 

نظرتان در مورد این جمله چیست؟

(مهرم حلال ، جونم آزاد)

الف) زیبا ترین جمله دنیاست

ب) با معنا ترین جمله دنیاست

ج) خوشحال‌کننده‌ترین جمله دنیاست

د) تخیلی‌ترین جمله عصر کنونی است


  *********
 

انواع عقیده در تولید :

امریکایی : هم خوب کار کنه هم با دوام باشه

انگلیسی : جنسش خوب باشی و مشتری راضی باشه

ایرانی : تا وقتی مشتری میخره سالم باشه بعد که خرید مهم نیست

چینی : فقط ایرانی بخره … !!!!



  *********
 

تا حالا دقت کردین تو جاده های ایران وقتی قسمت انگلیسی تابلو اسم یک شهر رو می خونین بهتر متوجه میشین تا فارسیش رو … !!!!



  *********
 

نشستیم با فک و فامیل اسم فامیل بازی میکنیم…

داییم میوه از *ی* نوشته یه کیلو خیار..!!

هیچ جوریم زیر بار نمیره که قبول نیست…



  *********

 

 کلاغ اولی : غار

 کلاغ دومی : غار ؟؟؟

کلاغ اولی : په نه په هتل ۵ ستاره!

 

 *********
 

غضنفر به دوست دخترش میگه میدونی‌ فرق تو با بز چیه؟
دوست دخترش قهر میکنه میره...
اونم داد میزنه بیا بابا ...
فرقی‌ ندارین !

hamed47 بازدید : 63 جمعه 28 اردیبهشت 1403 نظرات (0)


 
اگر تونستی حدس بزنی این چیه؟


یه راهنمایی: این عکس در سال 1956 گرفته شده.

حالا می تونی حدس بزنی؟

نه؟

اگر نمیتونی حدس بزنی برو ادامه مطلب





 
اگر تونستی حدس بزنی این چیه؟


یه راهنمایی: این عکس در سال 1956 گرفته شده.

حالا می تونی حدس بزنی؟

نه؟



این یک هارد کامپیوتر با فضای ذخیره 5 مگابایت هست !!!!

یعنی در مقابل هاردهای 500 گیگابایتی الان هیچی نیست، مثلاً فقط به اندازه یک عکس ساده جا داره !!!

حالا فرض کنید میخواستند هارد 100 گیگ یا یک ترابایت میساختند اونوقت حجمش چقدر بود.!!
hamed47 بازدید : 67 جمعه 28 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
هنگام درس دادن استاد سر کلاس :


(-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-) (-.-)

وقتی استاد خبر امتحان رو میده :


(o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O) (o.O)


موقع امتحان:


(←.←) (→.→) (←.←) (→.→) (←.←) (→.→)

وقتی استاد موقع امتحان حواسش جمع میکنه واسه مچ گیری:


(↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓) (↓.↓)

وقتی که نمره ها رو میزنن :


(͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏) (͡๏̯͡๏ 
hamed47 بازدید : 56 جمعه 28 اردیبهشت 1403 نظرات (0)
به یکی میگن یه موجود نام ببر ، میگه یخ ... ، میگن آخه یخ که موجود محسوب نمیشه ، میگه چرا من خودم صد بار دیدم نوشتند یخ موجود است


شوتیه عینكش را دور دستش می چرخونه بعد میزنه چشمش، سرش گیج میره میخوره زمین هوا میره ، نمیدونی تا کجا میره
 

پسره تو خواستگاری از یه دختره می پرسه اسم شما چیه؟ دختره می گه اسم من توی تمام باغچه ها هست. پسره می گه: آهان فهمیدم ، اسمتون شلنگه
 

از یه کچل می پرسن اسم شامپوت چیه؟ می گه من شامپو لازم ندارم از شیشه پاک کن استفاده می کنم!
 

حکمتی برای فهیمان : یارو داشته دنبال جای پارك می گشته اما پیدا نمی كرد! در همون حال گشتن به خدا میگه: خدایا اگه یه جای پارك برام پیدا كنیا من نماز می خونم، روزه می گیرم كه یه دفعه یه جای پارك می بینه و به خدا می گه! خدا جون نمی خوادخودم پیدا كردم
 

رئیس: خجالت نمی‌كشی تو اداره داری جدول حل می‌كنی؟ كارمند: چكار كنیم قربان، این سروصدای ماشینها كه نمی‌ذاره آدم بخوابه!


دکتر برای یه بنده خدائی شیاف تجویز کردم ، یارو رفت و یکهفته بعد اومد گفت آقای دکتر حالم خوب نشد بدتر هم شدم گفتم چرا ، گفت نمیدونم تا این کپسول ها که دادین را میخورم دلم آشوب میشه


غضنفر می‌میره می‌ره اون دنیا، ازش می‌پرسن چی شد مُردی؟ میگه داشتم شیر می‌خوردم ! میگن: شیرش فاسد بود؟ میگه نه بابا، گاوه یهو نشست
 

نصیحت یه شوهر به زنش: هر وقت یه سوسک تو دستشویی دیدی با دمپایی فورا نکوب رو سرش…

بی توجه از بغلش رد شو… این کار از صدتا فحش براش بدتره
 

طرف یه تیکه آشغال می پره  تو چشمش . می ره جلوی آینه  تو چشش فوت میكنه. خانمش بهش میگه دیوونه تو فوت نكن بذار اون فوت كنه!


 
یه روزی از طرف دامپروری میرن گاوداریه یه بابایی. میگن شمابه گاواتون چی میدی میخورن. میگه پوست هندونه، طالبی و ... دویست هزار تومن جریمش میكنن. چند ماه دیگه دوباره میان می پرسن چی میدی میخورن یارو می ترسه میگه: چلوكباب، چلومرغ، و ... اینبار دویست و پنجاه هزار تومن جریمش میكنن. میرن چند وقت دیگه میان میگن چی میدی میخورن؟ میگه والا نمیدونم پولشو میدم خودشون میرن میخرن می خورن!
 

یه پیرمرد چاخانه داشته خاطره تعریف میکرده، میگه: ما سال چهل و نه با دو نفر دعوامون شد، ‌البته سال چهل و نه که مثل الان نبود دو نفر خیلی بود
 

به یکی میگن با ارّه برقی 100 تا درخت قطع کن ، 96 تا قطع میکنه خسته میشه. بهش میگن پاشو روشنش کن 4 تا دیگه بیشتر نمونده ، میگه مگه روشنم میشه


یارو داشت واسه دوستش تعریف میکرد: آره، چند وقت پیش داشتم توی جنگل می رفتم، که یک دفعه یک شیر وحشی بهم حمله کرد، منم نتونستم فرار کنم اونم منو گرفت و خورد

دوستش میگه: آخه چطوری میشه؟ تو که الان زنده ای و داری زندگی می کنی!!

یارو میگه: ای بابا، کدوم زندگی؟ تو هم به این میگی زندگی
 

به یکی میگن اگه تو دریا کوسه بهت حمله کنه چکار می کنی؟ می گه می رم بالای درخت .می گن : تو دریا که درخت نیست یارو می گه: مجبورم می فهمی ؟ مجبورررررم
  

از یکی میپرسن فرق کچل با هواپیما می دونی چیه؟ میگه بابا ما سرمون میشه کچل که اصلا فرق نداره هواپیما هم نکته انحرافی است


مشتری: این کت چنده؟

فروشنده: ۱۰۰ هزار تومان

مشتری: وای! اون یکی چنده؟

فروشنده: وای وای!!


یارو سکه میندازه صندوق صدقات ٬ سوارش میشه


دو تا تنبل دراز كشیده بودند یكیشون داشته خمیازه میكشیده اون یكی میگه داداش تا دهنت بازه لطفا این اصغر ما رو هم صدا كن


عروس میره گل بچینه ، شهرداری میگیرتش


طرف خودشو میمالیده به سپر ماشین ! میگن چی کار میکنی بابا, میگه دارم اوقاتمو سپری میکنم
 

یکی زنگ میزنه 118 میگه شماره غضنفر رو دارید یارو میگه نه ، میگه پس من میگم تو یادداشت كن داشته باشی



اگه دیدی یه سوسک پشت و رو افتاده و داره دست و پا می زنه، فکر نکن با دمپائی زدنش... داره به قیافه تو می خنده
 

غضنفر میره برای عضو شدن تو بسیج مسئول ثبت نام ازش می پرسه معنی قدس سره الشریف یعنی چی؟ غضنفر یه خورده فکر می کنه میگه همون دمش گرم خودمونه دیگه
 

یارو میره خواستگاری، از دختره خوشش نمیاد، به بابای عروس میگه : ما میریم یه دور میزنیم ، بر می‌گردیم ، راستی تا ساعت چند بازید ؟
 

یه بنده خدا پتروس فداكار رو با دهقان فداكار قاطی می‌كنه، میره انگشت می‌كنه تو حلق راننده قطار


یه دفعه دو تا هزار پا همدیگر رو بغل میکنن میشن زیپ


یه نفر میره جوراب فروشی میگه آقا جوراب میخوام فروشنده میگه:مردونه ؟یارو دست میده میگه: مردونه


یه یارو زنگ میزنه پیتزا فروشی میگه یه پیتزا می خواستم. فروشنده میگه . به نام ... ؟ یارو میگه . آخ آخ . ببخشید .به نام خدا , یه پیتزا می خواستم.

hamed47 بازدید : 58 جمعه 28 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

1- یادتونه سر کلاس تخته پاک کن رو خیس می کردیم می کشیدیم رو تخته فکر می کردیم خیلی تمیز شد بعد که تخته خشک می شد می دیدم چه گندی زدیم…! الان همین حس رو نسبت به زندگی دارم
 
 
2- دوس دارم یه روز آنقد پولدار بشم که وقتی رانی می خورم؛ اون تیکه آخر آناناس که ته قوطی گیر می کنه واسم مهم نباشه!
 
 
3- بعضی آدما آنچنان گنج های بی بدیلی هستن که باید حتما دفنشون کنی!
 
 
4- اگه سال تا سال یه قرون تو جیبت نباشه مامان و بابات نمی فهمند، کافیه یه نخ سیگار تو جیبت باشه همه عالم می فهمن!
  
 
5- موقع فوتبال نگاه کردن 80 دقیقه می نشینی چش تو چش تلویزیون هیچ اتفاقی نمی افته، یه دقیقه میری دستشویی، میای می بینی بازی دو دو تموم شده.
 
 
6- موقع درس خوندن پرزهای موکت هم واسه آدم جذاب می شه، دوست داری ساعت ها بشینی بهشون نگاه کنی.

 
7- دیدن یه سوسک توی اتاق خواب درواقع مساله خاصی نیست، مساله خاص از اونجا شروع می شه که: سوسکه ناپدید می شه
 
 
8- دوغ قبول!
شیر کاکائو قبول!
آبمیوه پاکتی قبول!
اصلا نوشابه هم قبول!
آب معدنی رو دیگه برا چی تکون میدی؟
همش همونه!
 
 
9- نمی دونم چه حکمتیه، اینا که میرن بدنسازی اصرار دارن که اصلا سردشون نمی شه!
 
 
10- ایندر که ما لگد به بخت خودمون زدیم بروسلی به حریفاش نزد.
 
 
11- سر جلسه امتحان نشستی هرچی تو کلته رو برگه خالی می کنی آخرش نصف صفحه هم پر نمی شه بعد یه نفر بلند می شه می گه آقا یه برگه دیگه بدین جا ندارم. اون لحظه می خوای صندلی رو از پهنا بکنی تو حلقش!
 
 
12- حالا چرا تخم مرغ گندیده بوی گلابی میده؟
 
 
13- روز زن نزدیکه. خانوما هشیار باشین آقایون دعوا الکی راه نندازن همش سیاسته. توطئه رو در نطفه خفه کنید.
 
 
14- امروز رفتم از دستگاه خودپرداز پول بگیرم مبلغ رو زدم 50000 تومان
یه 10 هزار تومنی داد!
سه تا پنج هزار تومنی داد!
پنج تا دو هزار تومنی داد! پونزده تا هزاری!
یه لحظه دلم واسه دستگاه سوخت، نزدیک بود پولو برگردونم تو دستگاه!
طفلی خودشو کشت 50 تومن منو جور کرد!
 
 
15- نمونه سوال های رایج توی همه خونه ها:
این تلویزیون بی صاحاب واسه کی روشنه؟
چی از جون این یخچال بدبخت می خوای؟
کی لامپ دستشویی رو روشن گذاشته؟
کی دمپایی دستشویی رو خیس کرده؟
این موقع شب با کی حرف می زنی؟
چشمات در نیومد پای این کامپیوتر کوفتی؟
کی غذای منو خورده؟
 
 
16- شش ماه به دوستت مهربونی می کنی، خوبی باهاش، هر کاری میگه می کنی که بفهمونی دوستش داری… دو روز که اعصاب نداری، میگه: حالا شناختمت
 
 
17- اینقده بدم میاد وقتی دارم روی آهنگ می خونم خواننده اشتباه میخونه!دقت کردین!؟
 
 
18- الان شما اگه همینطوری بیکار هم نشسته باشید تو خونه، از نظر پدر و مادرتون، بچه همسایه یا بچه فامیل بهتر از شما بیکار می شینه
 
 
19- من هر روز، از خونه که بیرون می زنم رو یه کاغذ می نویسم «امروز قراره بمیرم» که اگه احیانا مردم، بگن یارو چقد خفن بوده، می دونسته!…
 
 
20- دقت کردین اگه انگشتت با تبر قطع شه، دردش کمتره تا اینکه با کاغذ بریده بشه؟! دقت کردین؟
 
 
21- دو ساعت پشت تلفن معطلی که گوشی رو برداره، تا میایی خمیازه بکشی یارو میگه الو! دقت کردین!؟

 
22- وقتی جوراب پاته، حتما دمپایی دستشویی خیسه!
 
 
23- بابای شما هم جلو تلویزیون خوابش می بره بعد تا تلویزیونو خاموش می کنی بیدار می شه میگه چرا خاموشش کردی


hamed47 بازدید : 46 جمعه 28 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

وقتی بعد از یک روز شلوغ براتون غذا درست کرد و با تمام خستگی کنارتون نشست بهش بگید:ممنون عزیزم ، خوب شده ، ولی کاش قبل از درست کردنش به مامانم زنگ میزدی و طرز تهیه این غذا رو ازش میپرسیدی …


وقتی در جمع فامیل خودتون هستید شکم بزرگ پدر زنتون رو سوژه خنده همه قرار بدهید.


از صبح کتونی پا کنید و تا شب هم از پاتون در نیارید تا جورابتون بوی گربه مرده بگیرد و بعد با همان جورابها برید توی رختخواب.


به صورتش نگاه کنید و باحالتی متاثر بگید:عزیزم چقدر پیر شدی…


وقتی تخمه میخورید پوستهای تخمه را هر جای بریزید غیر از بشقاب جلوی دستتون.


وقتی زنتون حواسش کاملا به شماست وانمود کنید زنتون رو ندیدید و یواشکی به بچه هایتون بگید:دوست دارید براتون یک مامان خوشگل بیارم!!.


وقتی با تلفن صحبت میکنید به محض ورود همسرتون با دستپاچگی بگید :باشه ، من بعدا بهت زنگ میزنم ..و سریع گوشی رو قطع کنید..


همیشه از گیرایی چشمهای دختر خاله ترشیده اتون تعریف کنید..


خاطرات شیرین دوران مجردی خودتون رو با دوست دخترهای داشته و نداشته خودتون براش تعریف کنید..


وقتی با اون تو رستوران هستید با صدای بلند باد گلو بزنید..


او را با اسمهای مختلف مثل :سمیرا ،مریم ، پریسا، آتنا، شیوا… صدا کنید و بعد بگید ببخشید عزیزم این روزها حواسم زیاد جمع نیست!!


و در آخر سعی کنید یک چادر مسافرتی خوب یا ماشین راحت بخرید که شبهای که قرار است بیرون از خونه بخوابید ، زیاد سختی نکشید!!!؟

hamed47 بازدید : 71 جمعه 28 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

 
 

رفتم جلوی کوه داد میزنم رضا !

کوه هم میگه پَ نه پَ

میگم پَ نه پَ مرتضی !

::

::

یه مگس سقوط کرده تو آبگوشتم ، مامانم میگه عوضش کنم برات ؟

میگم پَ نه پَ من همینو میخورم برو یکی تازه شو واسه مگسه بیار !!

::

::

میپرسه: اومدی اینجا جمله پَ نه پَ یی بخونی ؟

پَ نه پَ اومدم اینجا سوالات شرعیمو از تو بپرسم !

::

::

بهم میگه عاشقی ؟

پَ نه پَ تو یه فیلم رمانتیک بهم نقش دادن یه ریز دارم تمرین میکنم !

::

::

رفتم مغازه میگم آقا یه شیر بدین

میگه شیر پاکتی ؟

میگم پَ نه پَ بی زحمت یه شیر جنگلی بدین خواهرزادم خیلی شیطونه میخوایم بترسونیمش !!

::

::

میخواستم بخوابم به خواهرم گفتم لامپو خواموش کن .

گفت نورش اذیت می کنه ؟

گفتم: پَ نه پَ …

گفت : جرات داری بگو ؟

گفتم : پتو میکشم سرم خوب .

گفت آفرین بلاخره آدم شدی

گفتم پَ نه پَ فکر کردی تا ابد الاغ می مونم !

::

::

بابام از اداره زنگ زده خونه بعد کلی احوال پرسی میگه محمد خودتی ؟

میگم: پَ نه پَ به سیستم تلفنباک بانک تجارت خوش آمدید برای پرداخت قبوض شماره ? ، برای اطلاع از موجودی

حساب شماره ? و …

گفت زهر مار و قطع کرد !
 

::

::
دیدم ظهر عصبانی اومد توی اتاق . منم پای پَ نه پَ بودم !

گفت اگه یه بار دیگه بگی پَ نه پَ ، دیگه تو این خونه نمیخوابی !

گفتم یعنی بیرونم میکنی بابا ؟

گفت پَ نه پَ خونه رو عوض میکنم بزغاله !

::

::

دوستم میگه چرا انقدر غذات کم شده ؟

میگم : تو رژیمم …

میگه رژیم لاغری ؟!

میگم پَ نه پَ رژیم صهیونیستی

::

::

یه روز با جعبه خیلی بزرگ رفتم اداره پُست ، گذاشتم رو ترازو جعبه رو کارمنده اومده میگه می خوای پُست کنُی ؟!

گفتم : پَ نه پَ اومدم وزنش کنم ببینم اگه اضافه وزن داره شبها بهش شام ندم !

::

::

داداشم میخواد ببینه چند کیلوه ، میگه برم رو ترازو ؟!

میگم : پَ نه پَ کلیک راست کن رو خودت ، برو تو پروپرتیس ببین چند کیلویی !

::

::

رفتم آسایشگاه برای دیدن سالمندان . مسئول اونجا میگه : اومدی عیادت ؟

میگم : پَ نه پَ اومدم ? تا از این پیرمردها رو ببرم بزرگ کنم ! …

::

::

به استاد میگم لطفا کمکم کنید دارم مشروط میشم .

میگه نمره میخوای ؟

گفتم پَ نه پَ نظر شما رو در مورد مقدار و جنس خاکی که باید بریزم تو سرم میخوام ! …

 
::

::

 

داداشم میخواد ببینه چند کیلوه ، میگه برم رو ترازو ؟!

میگم : پَ نه پَ کلیک راست کن رو خودت ، برو تو پروپرتیس ببین چند کیلویی !

::



::

رفیقم اسم خانومم رو توی شناسنامه دیده. میگه: اِ زنته ؟

میگم: پَ نه پَ دختر همسایس اسمش تو شناسنامه باباش جا نشده اینجازدن گم نشه !

::

::

یارو با موتور زده بهم ، خوردمزمین سرم شکسته داره خون میاد اومده میگه سرت داره خون میاد ؟

پَ نه پَ من خودنویسم جوهرم پس داده !

::

::

دارم کتاب تاریخ مشروطه کسروی رو میخونم داداشم اومده میگه تاریخه ؟

پَ نه پَ ریاضیه !

نگاه میکنه میگه در مورد ایرانه ؟

پَ نه پَ درموردجنگ جهانی دومه !


hamed47 بازدید : 60 جمعه 28 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

آخرین کلمات یک برقکار : خوب حالا روشنش کن…

آخرین کلمات یک ملوان زیردریایی : من عادت ندارم با پنجرهء بسته بخوابم…

آخرین کلمات یک متخصص خنثی بمب : این سیم آخری رو که قطع کنم تمومه…

آخرین کلمات یک نارنجک‌انداز : گفتی تا چند بشمرم؟

آخرین کلمات یک جهانگرد در آمازون : این نوع مار رو میشناسم، سمی نیست…

آخرین کلمات یک پلیس : شیش بار شلیک کرده، دیگه گلوله نداره…

آخرین کلمات یک چترباز : پس چترم کو؟

آخرین کلمات یک خبرنگار : بله، سیل داره به طرفمون میاد…

آخرین کلمات یک خلبان : ببینم چرخها باز شدند یا نه؟

آخرین کلمات یک داور فوتبال : نخیر آفساید نبود!

آخرین کلمات یک دربان : مگه از روی نعش من رد بشی…

آخرین کلمات یک دوچرخه‌سوار : نخیر حق تقدم با منه!

آخرین کلمات یک دیوانه : من یه پرنده‌ام!

آخرین کلمات یک سرنشین اتوموبیل : برو سمت راست راه بازه…

آخرین کلمات یک شکارچی : مامانت کجاست کوچولو؟.

آخرین کلمات یک غواص : نه این طرفها ه وجود نداره…

آخرین کلمات یک فضانورد : برای یک ربع دیگه هوا دارم…

آخرین کلمات یک قصاب : اون چاقو بزرگه رو بنداز ببینم…

آخرین کلمات یک قهرمان : کمک نمیخوام، همه‌اش سه نفرند…

آخرین کلمات یک قهرمان اتوموبیلرانی : مکانیک یادش رفته ترمز رو درست کنه!

آخرین کلمات یک کارآگاه خصوصی : قضیه روشنه، قاتل شما هستید!

آخرین کلمات یک کامپیوتر : هارددیسک پاک شده است…

آخرین کلمات یک کوهنورد : سر طناب رو محکم بگیری ها…

آخرین کلمات یک گروگان : من که میدونم تو عرضهء شلیک کردن نداری…

آخرین کلمات یک گیتاریست : یه خرده ولوم بده…

آخرین کلمات یک انسان عصر حجر : فکر میکنی توی این غار چیه؟

آخرین کلمات یک مادر : بالأخره سی‌دی‌هات رو مرتب کردم…

آخرین کلمات یک متخصص آزمایشگاه : این آزمایش کاملاً بیخطره…

آخرین کلمات یک متخصص کامپیوتر : معلومه که ازش بک‌آپ گرفتم!

آخرین کلمات یک معلم رانندگی : نگه دار! چراغ قرمزه!

آخرین کلمات یک ملوان : من چه میدونستم که باید شنا بلد باشم؟

آخرین کلمات یک بندباز : نمیدونم چرا چشمام سیاهی میره…

آخرین کلمات یک پزشک : راستش تشخیص اولیه‌ام صحیح نبود.بیماریتون لاعلاجه…

آخرین کلمات یک بیمار : مطمئنید که این آمپول بی خطره؟

آخرین کلمات یک پیشخدمت رستوران : باب میلتون بود؟

آخرین کلمات یک جلاد : ای بابا، باز تیغهء گیوتین گیر کرد…

آخرین کلمات یک خون‌آشام : نه بابا خورشید یه ساعت دیگه طلوع میکنه!

hamed47 بازدید : 52 جمعه 28 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

75 نفر در یک جنگ ۱۰۰ سرباز شرکت کردند و جراحاتی برداشتند. آمار جراحات به شرح زیراست:

 

۷۰  نفر دست راستشان را از دست دادند

 

  ۷۵نفر دست چپشان را از دست دادند

 

۸۰ نفر پای راست

 

۸۵ نفر پای چپ از دست دادند.

 

حد اقل تعداد افرادی که هر ۴ عضوشان را از دست دادن چندتاست؟

 

جواب در ادامه مطلب
hamed47 بازدید : 55 جمعه 28 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

آرامش داشته باشید و ساکت بنشینید تا بتوانید تمرکز کنید.

 

۱- در متن زیر C را پیدا کنید. از مکان نمای موس استفاده نکنید.

OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO

OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO

OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO

OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO

OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO

OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO

OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO COOOOOOOOOOOOOOO

OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO

OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO

OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO

OOOOOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO OOOOOOOOOOOOOOOO

2- اگر درمتن بالا C را پیدا کردید، حالا ۶ را پیدا کنید.

۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹

۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹

۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹

۹۹۹۹۶۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹

۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹

۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹ ۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹۹

۳- حالا حرف N رابیابید.

MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MNMMMM

MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMM

MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMM

MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMM

MMMMMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMMMMMMMMMMMM MMMMMM

این یک شوخی نیست.

اگر قادر بودید که این سه تست را پشت سر بگذارید، شما دیگر هیچ وقت نیاز به دکتر اعصاب و روان نخواهید داشت. مغز شما عملکرد خوبی دارد و ازبیماری آلزایمر در امان خواهید بود.

برای دیدن جواب به ادامه مطلب بروید
hamed47 بازدید : 55 جمعه 28 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

با انجام این تست مغز شما هنگ خواهد کرد!!

با انجام این تست مغز شما هنگ خواهد کرد!! - jazzaab.ir
 
 
یک جراح استخوان می گوید: به نظر من یک سری اعمال و حرکات وجود دارد که مغز انسان قادر به انجام نیست و یا اینکه برای آنها برنامه ریزی نشده است. تست زیر این نکته را ثابت‌می‌کند. تست زیر نمونه‌ی از حرکاتی است که با انجام آن مغز درگیر و گیج می‌شود. حتی اگر بارها و بارها این عمل را انجام دهید، مغز با سردر گمی زیاد همان نتیجه را نشان خواهد داد و‌ هیچ تغییری بوجود نخواهد آمد. یعنی شما نمی‌توانید، با سعی و تمرین مداوم پای تان را با هوش کنید. چرا که مغز شما از قبل برنامه ریزی شده است. این تست بسیار هیجان انگیز تنها چند ثانیه طول می‌کشد. باور کردنی نیست، ولی کاملا صحت دارد.
 


همین حالا آن را امتحان کنید. در حالیکه مقابل مانیتورتان نشستید (هر جای دیگر مانند؛ صندلی، مبل...) پای راستتان را کمی بالا آورید و در جهت عقربه‌های ساعت بچرخانید. در همین حال با دست راست شماره ۶ را در هوا بنویسید(عدد ۶ را از بالایش شروع کنید یعنی حرکتی در خلاف عقربه های ساعت) مسیر چرخش پای شما تغییر کرد نه؟!! یعنی پای شما خلاف عقربه‌های ساعت شروع به چرخیدن کرد. درسته؟ هنوز دانشمندان علتی برای این عکس العمل مغزپیدا نکرده‌اند. در نتیجه هیچ‌کاری برای تغییر آن نمی‌توان انجام داد. جالب بود نه؟!!.... شما می‌توانید بارها و بارها این آزمایش را انجام دهید و بارها و بارها همان نتیجه را مشاهده کنید .

hamed47 بازدید : 79 جمعه 28 اردیبهشت 1403 نظرات (0)

دبستان: روزهای خوش نوجوانی، مشق شب، فحش بابا، فلک معلم، شلنگ ناظم، خوشی در مراسم ختم.

کشمش: انگوری که خود را ساعت ها زیر آفتاب برنزه کرده است.
 

هالک شگفت انگیز: بر و بچه های بدنساز، پس از پایان تمرین، چنین تصوری از هیکل خود دارند.
 

گیاهخواری: طریقه ای از زندگی که قدیما، شکارچیان دست و پا چلفتی اختراع کرده بودند.
 

بزرگسال: فردی که از سن رشد طولی گذشته و مشغول رشد عرضی است.
 

دانشگاه: یک دوره چهارساله که ... چیز بیشتری یادم نمی آید.
 

مغز: ارگانی از بدن که ما فکر می کنیم که فکر می کند.
 

خلاق: آدمی که حداقل بیست دلیل برای انتخاب روش ابلهانه خود دارد.
 

منوآل (هلپ): قسمتی از رایانه که به شما در یافتن سوال های بیشتر کمک می کند.
 

بکاپ: کاری که همیشه وقتی یادتان می افتد انجام دهید که اطلاعاتتان به فنا رفته است.
 

جلسه دفاع پایان نامه: هنر انتقال اطلاعات دانشجو از طریق پاورپوینت و توجه اساتید داور و راهنما، بدون عبور از ذهن هر دو.
 

شخصیت: آن چیزی است که اگر شما آن را از دست بدهید، همه اطراف شما را خالی خواهند کرد. (می تواند پول، قیافه و یا شهرت باشد.)
 

رزومه: جمع آوری هرگونه اطلاعات غلط درباره خود به منظور دستیابی به یک شغل پردرآمدتر
 

کار: وقفه ای مشمئز کننده بین خواب و خواب
 

عشق: یکی از خفن ترین بیماری های بشر که تنها راه از بین رفتنش، ازدواج است.
 

راز: عبارتی که روزی قرار است به کسی بگویید و پشیمان شوید.
 

جالبه: کلمه ای که در چت های محترمانه، به منظور پایان مکالمه طرف مقابل استفاده می شود.
 

قابل اجتناب: دقیقا به کاری می گویند که یک گاوباز انجام می دهد.
 

ازدواج: وقتی که دو نفر تبدیل به یک نفر می شوند، اما مشکل اینجاست که دقیقا کدام یک؟
 

شاهد: فردی که ابتدا قسم می خورد که حقیقت را، تمام حقیقت را، و نه چیزی جز حقیقت را بگوید و سپس شروع به تعریف داستانی می کند که وکیل از او خواسته است.
 

خانه داری: مجموعه کارهایی که درون خانه صورت می گیرد، شامل خوابیدن تا لنگ ظهر و تماشای تلویزیون
 

لباسشویی: یکی از لوازم خانگی که مخصوص خوردن جوراب است.
 

فهرست خرید: لیستی که تهیه اش ساعت ها طول می کشد اما در فروشگاه به یاد می آورید که جا گذاشته اید.
 

مالیات: می گویند باید با لبخند پرداخت کرد، اما من امتحان کردم، نقد می خواستند.
 

فردا: یک تکنولوژی ساده برای رهایی از کارهای امروز.
 

طلاق: مرحله ای مابین ازدواج و مرگ
 

تجر
 به: نامی که آدم ها روی اشتباهات خود می گذارند.

پیری: وقتی آره یعنی نه، شاید یعنی حتما، جالبه یعنی خاطره و نوه آویزان از یخچال می شود.
 

روماتیسم: عشقولانه ترین بیماری کشف شده تاکنون
 

بیماری خوشخیم: یک بیماری که قرار نیست به این زودی ها از دستش خلاص بشوید.
 

پارادوکس: نسخه دو پزشک برای یک بیمار، نشانگر آن است.
 

پزشک: آدمی که با قرص هایش درد را از شما گرفته و با صورت حسابش، مرگ را به شما هدیه می دهد.
 

کمک های خارجی: انتقال پول از مردم فقیر در کشورهای ثروتمند به افراد ثروتمند در کشورهای فقیر.
 

آنتیک: وسیله ای که اجداد شما خریده اند و پدر و مادر شما خود را از شر آنها خلاص کرده اند و حالا شما دوباره برای خرید آن، پول گزافی پیاده می شوید.
 

مرگ: درمان دردها به طور ناگهانی و با کمترین مخارج
 

قبر: مکانی برای استراحت متوفی تا وقتی که سر و کله یک باستان شناس پیدا شود.
 

و غیره: علامتی که این مفهوم را می رساند؛ شما بیش از چیزی که واقعا می فهمید، می فهمید.
 

سیاست: هنر تقسیم کیک تولد، به گونه ای که هر کس احساس کند بزرگ ترین قطعه را صاحب شده است.
 

لوازم آرایشی: ابزاری که زن زیبا را زشت و زن زشت را زشت تر نشان می دهد.
 

صداقت: حالتی که شما پس از نوشیدن هفده دلستر لیمویی پشت سر هم دچارش می شوید.

تعداد صفحات : 2

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    شما کدام بازی را بیشتر دوست دارید
    آمار سایت
  • کل مطالب : 50
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 8
  • آی پی دیروز : 10
  • بازدید امروز : 11
  • باردید دیروز : 11
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 88
  • بازدید ماه : 138
  • بازدید سال : 304
  • بازدید کلی : 10,305
  • کدهای اختصاصی